سبحانسبحان، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه و 10 روز سن داره

پسرم آقا سبحان

غیبت چندروزه

1393/4/6 0:01
نویسنده : مامان
135 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیزدلم...اول بایدکلی ازت معذرت خواهی کنم آخه خیلی وقته به وبلاگت سرنزدم...راستش این مدت خیلی مشغول بودم مامانی....وسط های خردادماه بود که مشغول اسباب کشی بودیم..


 

. خونه جدیدهم هنوز تلفنش وصل نشده که بخوایم اینترنت بگیریم واسه همین وقتی میام خونه آقاجون باید ازاینترنت خاله زهرا استفاده کنم وبشه به وبت سر زد بازم شرمنده...چندروز پیش هم اتفاق بدی افتاد با آقاجون و عزیز و خاله توراه تصادف کردیم یه موتوری از پشت به ماشین آقاجون زد و رانندش راهی بیمارستان...ولی خداروشکر اتفاق زیادحادی واسش پیش نیومد این چندروز همش فکرمون مشغول بود همش نگران بودیم ولی باز خداروهزارمرتبه شکر که اتفاق بدتر پیش نیومد..

یه خبر دیگه عزیزم اینکه فردا خاله زهرا کنکور داره .راستش منم یکم استرس گرفتم یاد خودم میوفتم که چندسال پیش امتحال دلدم سال85 بود خودم کنکور دادم...چه زود گذشت عزیزم...از بهمن ماه که شما قدم گذاشتین به این دنیا دیگه خوندن آبجی ماشده بازی کردن باشما..آخه شما اولین نوه خونه هستین و عزیزتر ازهمه...و انشا.. که فردا و پس فردا کنکورش رو خوب بده ماهمه داریم واسش دعا میکنیم توهم با دستهای کوچولوت واسه یه دونه خاله دعا کن عزیزم..راستی عزیزمامان ماه مبارک رمضان از روز یکشنبه 7تیرماه شروع میشه امیدوارم بامن همکاری کنه که بتونم امسال روزه بگیرم پارسال ماه رمضان تو شکم مامان بودی و نشد روزه بگیرم و امسال اومدی پیش ما.. مثل برق میگذره ساله...

پسندها (3)

نظرات (0)