مهمانی رفتن پسرم
دیشب باپسری رفتیم خونه یکی دوستای قدیمی..تو جمع دوستان دبیرستانی که مدتهاندیدمشون خیلی عالی بودهمه بچه هاشون بزرگتر از شمابودن... دخترخانم خوشگل که جلوهستن زهراخانم و خوشگل خانم چشتی نیرواناخانم ابه ترتیب از راست:نیروانا خانم..رکساناخانم..انیتاخانم..زهراخانم خوشگلی که توپ دستشه. گلاره جون..کوچولو لباس صورتی پوشیده آوا خانم .. و گلی که روی گاهای مامانش ایستاده ریحانه گل هستن گل دختری که کنار آنیتا خانم نشستن شیدا خانم هستن اونموقعه که شما در خواب ناز به سر میبردین ...
نویسنده :
مامان
11:31
شیطونیهای آقاسبحان
پسرما این روزا حسابی شیطون شده..مامانی از دیروز دیگه کامل میتونی رو چهاردست وپا بری.. چند وقت بود رو شکم کامل میرفتی و بیشتر سعی میکردی بلندبشی و الان 4دست و پامیری عزیزدلم ..امروز بردمت دکتر واسه چکاب خداروشکرهمه چی خوب بودش مامانی ...
نویسنده :
مامان
22:21
بوی ماه مهر
کفشهای تابهتاوصله دار من کجاست؟ خاطرات خوب و شیرین من کجاست؟ کوچه های خاکی و باهم دویدن هایمان شور و شوق خنده ی بی اختیارمن کجاست؟ .درس سارا درس شیرین انارمن کجاست؟پس چه کس خط میزند مشق شبم را بعدازاین؟ پای تخته مهربان آموزگارمن کجاست؟بازهم پاییزشدبابای پیرمدرسه..خش خش برگ درختان چنار من کجاست ؟ کاش میشدبازهم برگشت تاآن روزها خسته ام دلهای سنگین روزگارمن کجاست؟ ...
نویسنده :
مامان
10:33
حرف با بابایی
باباجون تولدت مبارک من و مامان دوستداریم ...
نویسنده :
مامان
23:00
شهربازی رفتن پسرم2
شهربازی رفتن پسرم1
امروز تصمیم داشتم ببرمت دریا ولی چون هوا گرم بودش نشد واسه همین بردمت شهربازی ..اینم چندتاعکس از گل پسرم. ...
نویسنده :
مامان
22:50
عشق مامان
اینجا پسر مامان دختر شده ای جونمممم مامانی خیلی تی وی نگاه کردنو دوسداری مخصوصا شبکه هدهد و پیام بازرگانی روز ...
نویسنده :
مامان
22:54
سبحان درمراسم عروسی
مامانی چندشب پیش رفتیم عروسی ولی شما مثل بعضی اوقات که پسر خوبی نیسی این دفعه هم زیاد آروم نبودی و بیشتر گریه میکردی به زحمت پندتا عکس ازت گرفتم عشق مامان.... ...
نویسنده :
مامان
22:39