سبحانسبحان، تا این لحظه: 10 سال و 2 ماه و 21 روز سن داره

پسرم آقا سبحان

آقاسبحان درفرگاز

امشب با کمک پسرم کیک درست کردیم ..عزیزم اولش باصدای هم زدن میترسیدی و بعدش میخاسی دست تو آرد بزنی و پخش کنی..الانم که کیک آماده شده شما عزیزمن خوابیدی ...
17 دی 1393

ماشین جدیدآقاسبحان

امروز عزیزجون واسه جیگر متمتن یه ماشین کوچولو گرفته بود اولش زیادباهاش حال نمیکردی و بعدش شروع کردی باهاش بازی کردن عزیزکم   ...
17 دی 1393

مهمونی رفتن پسری

امروز مغرب با عزیزجون رفتیم بیرون که واست یه سری وسایل بگیرم موقع برگشتن رفتیم خونه یکی دوستای عزیزجون..شماهم که اونجاخوب شیطونی کردین میرفتی تو آشپزخونه با کشوهای کابینت بازی میکردی و واسه خودت شیطون شده بودی عزیزکم لطفا به ادامه مطلب برید ...
16 دی 1393

شیطونک مامان

عزیز مامان امشب دیگه خودت یادگرفتی از پله های در حال آقاجون میری پایین میری بالا..خودتم ذوق میکنی وقتی میری پایین برای ادامه عکسا به ادامه مطلب برین لطفا   ا   ...
16 دی 1393

شکارلحظه ها

چی بگم عزیزم..این چندروزکه خونه آقاجون هستیم کار شما فقط بهم ریختم خونه هستش.. کسی هم که چیزی نمیشه گفت بهت..اگه چیزی بگم عزیزجون سروصد امیکنه که بهت چیزی نگم اینم از فواید نوه اول بودنه دیگه ..یا از تخت خاله زهرا میری بالا یا ظرفهای کابینت میریزی بیرون .... ...
15 دی 1393

بیرون رفتن پسری

روز جمعه باعزیزجون تصمیم گرفتیم پسری ببریم بیرون ..رفتیم پارک تا نزدیکی دریا رفتیم شماهم که عشق آب فقط دوسداری بری آببازی ...
14 دی 1393